خاطرات رادین

خاطرات رادین

زندگی یعنی عشق... عشق یعنی همه وجود من و همسر..... همه وجودمون یعنی رادین
خاطرات رادین

خاطرات رادین

زندگی یعنی عشق... عشق یعنی همه وجود من و همسر..... همه وجودمون یعنی رادین

تولدت نزدیکه ای عزیز تر از جانم

به نام خدا

سلام

پسرک زیبا روی من تنها و تنها یک هفته و یک روز دیگر تا تولد تو باقیس و من چنان مسرورم از بابت تولد سه سالگیت.

هیچ گاه فکر نمیکردم پسرک های سه ساله انقد جذاب باشن.... هیچ گاه فکر نمیکردم یک پسربچه سه ساله میتواند کلی کارهای عالی انجام دهد

خدایا شکرت که من را سه سال لایق مادر بودن دانستی.... خدایا ممنونم


خیلی وقته تووو وب پسر نازم ننوشتم و همش تنبلی بود و البته اصلا فرصت نوشتن نداشتم

تووو این مدت پسرک حسابی آقا و تووو دل برووو شده.... یعنی عاشقشمممممممممممممممم

انقد کاراش بامزه اس که فقط دلم میخواد یه عالمه بخورمش و گازش بگیرم..... اما تووو یه سنی هستش که اجازه بوس دادن هم نمیده!!! و اگرم گاز بگیرم سریع ناراحت میشه و میگه اجازه نگرفتی منو خوردی!!!

پیشرفت رادین تووو حرف زدن عالی شده..... ترکی رو کاملا میفهمه و تووو جاش حسابی کلمات قشنگ به کار میبره!!!

فارسی رو هم که دیگه فووووت آبه

انگلیسی هم پیشرفتش خوب بوده خدا رو شکر اما خب من خودم باید زبانمو تقویت کنم تا بتونم بیشتر کمکش کنم

عاشق باغ هستش و همش دلش میخواد بره اونجا با بیلش خاک ها رو جابجا کنه و درخت بکاره!!!! عاشق استخر باغه.... ولش کنی 24 ساعتم اونجاس...... آقاجونم داره یواش یواش بهش شنا یاد میده... فعلا که موفق بوده و رادین خودش حرکت هایی میزنه!! انشاالله که بتونه عالی شنا کنه تا بنویسمش بره استخر!

بعد ماه رمضون هم انشاالله باشگاه مینویسمش تا پسرکم انرژیشو تخلیه کنه

گفتم ماه رمضون... پسرک بدغذای من حسابی از ماه رمضون استفاده کرده و تا بهش چیزی میدی میگه آخه من روزه ام... چرا به من غذا میدی؟!؟!؟

وقتیم عصبانی میکنه منو سریع میگه mommy excuse meeeeeeeeee ...momm plz... look at me!

و من همچنان در حال خوردنش هستم اما اجازه نمیده... یعنی دلم میخواد محکم بچلونمش

تابستون گرم و تداخلش با ماه رمضون باعث شده رادین رو اغلب عصرا ببریم پارک... رادین خیلی دوس داره... مخصوصا اگه بریم شهرک ترافیک که دیگه عشق میکنه.... راستش برای ما هم صفایی میشه... هم خنکه و هم نیازی نیس دنبالش راه بیوفتیم... چون امن هستش

دوست یابی و بازی کردنش هم خیلی خوب شده... دیگه کمتر بچه ها رو میزنه..... مخصوصا بچه های کوچکتر رو که اصلا نگاهم نمیکرد الان بهتر شده ب نسبت...... 

تووو این مدت یه دو روز رفتیم انزلی ... خیلی گرم بود... برای اولین بار کنار دریا خوابیدیم... البته خواب که چ عرض کنم بیشتر بیدار بودیم تا خواب.... تا ساعت 5 صبح مردم داخل آب شنا میکردن!!!!!  اما رادین خیلی راحت خوابید...... صبحشم با یه ذوقی بیدار شد که انگار چ خبره.... کلی بازی کردش..... بعدشم رفتیم جنگل.... اونجا هم کلی خوشش اومده بود... هرچند بعدش گله گاوها اومدن سمتمون و هرکاری میکردیم نمیرفتن... واقعا ک گاو بودن!!!!

عکس ها هم ب زودی اضافه میشه


نی نی دون 40

به نام خدا

عکسای مسافرت دو سه روزمون به بابل

در حال رفتن! ثنا و سدنا عسلی

توو راه که نگه داشتیم صبحونه بخوریم! رادین و ثنا

عکسای متفاوت از یه لحظه!

ژستتون رو قربوننننننن

این وروجک ها خوردنی نیستن آخه؟!؟!؟

سدنای خوشگلم بغل باباجونش... امامزاده ابوطالب سوادکوه

سدنا عشق من

رادین عسلی همراه دخترخاله عسلی!

سدنا جوووونم دوست دارم

رادین خوشتیپ توو تالار!

سدنا خالخالی من.... عاشقتم

رادین و بابا جووونش... اون دختره هم ثناس دیگه!!!

رادین در حال توضیح دریا!! و حیوونایی که زندگی میکنن!!!

بدو بدو به سمت دریای خشمگین!

رادین شتابان به سمت دریا و صحبت در مورد اینکه شن نرمه یا سفته!!!

رادین در حال توضیح دریا به بابایی!!!

رادین در حال نشون دادن شالیزار و قورباغه هایی که توش زندگی میکنن و صحبت در مورد اونا(آمل.. پمپ بنزین)

پسرک خندان من همچنان در حال توضیح!

وقتی دست به ابتکار بزنی و با مداد رنگی ها جاده درست کنی!!

رادین حیاط خونه آقاجون اینا کنار شکوفه آلوچه!

در حال نشون دادن حیاط به دوست های جدیدش!

محمد مبین.. محمد رضا... رادین( نوه های خالم)

محمدمبین و محمدرضا زیر پله!!!

رادین و محمدرضا(دمپایی های رادین رو نگاه!)

رادین و بابایی و ثنا پشت صحنه!

رادین شکوفه زندگی ما

عاشقتم مرد بهاری من

شکوفه ناب من عاشقتم

مرد زیبای من همیشه به سمت بالا حرکت کنی انشاالله

سدنای ماه من.... عاشقتم

سدنا نفس من

رادین خسته وقتی بهش میگم ژست بگیر!!!

شعر Mary Mary

به نام خدا

آموزش شعر mary mary

آموزش کله bell

آموزش کلمه Flower

آموزش کلمه Sun

تمرین شعر Mary Mary...

آموزش کلمه Tree ... Circle

آموزش فصل بهار با روش بریدن و چسباندن

کاردستی مربوط به ButterFly و رنگش توسط رادین!

اینم نکمیل شده اش

آموزش Carrot با پای زیبای رادین!

آموزش میوه جات با روش رنگ آمیزی

آموزش کلمه Grass

کاردستی من و رادین در رابطه با شعر Mary Mary

آموزش کله Flower با استفاده از گل برای نی!

آموزش کلمه Apple

آموزش کلمه Carrot

آموزش کلمه Pear

آموزش کلمه flower با مدادرنگی!


شعر Head Shoulder Knees

به نام خدا

آموزش شعر head shoulder knees and toes

نشون دادن اعضای بدن روی کاغذ(از رادین میخواستم دورش رو خط خطی کنه!)

وصل کردن نقطه ها به همدیگه و تکرار اعضای بدن

نشون دادن اعضای بدن و صورت روی کاغذ با خط خطی کردن!

آموزش کلمه teeth

کشیدن عروسک روی کاغذ و نهایتا تکمیل اعضای بدن عروسک کاغذی!

رادین در حال وصل کردن نقطه ها و مرور اعضای بدن

کار مورد علاقه رادین که به شدت به صبرش کمک کرده! خدا رو شکر!

رادینم در حال درست کردن کاردستی

سفید برفی من مادر به فدات بشه

عشق کوچولوی من در حال آشتی دادن دایناسورها!

وقتی جایی باشی و پرینتری در کار نباشه مجبوری خودت نقطه نقطه بکشی و پسرک اونا رو وصل کنه

کشیدن اعضای بدن عروسک کاغذی و رنگ آمیزی توسط رادین پیکاسو!

کشیدن نقاشی دلفین و ماهی ها توسط دردانه من رادین

آموزش کلمه  ..tongue.

آموزش کلمه eyes

آموزش کلمه Mouth

پسرک ناز من دوستت دارم

زیبای نازم عاشقتم با این ژستت!


شعر I can sing a rainbow و فعالیت های مربوط به اون

به نام خدا

فعالیت ما در رابطه با رنگین کمان و شعر رنگین کمان و یادگیری رنگ ها

کاردستیمون در مورد رنگین کمان

آموزش رنگ ها و شعر رنگین کمان با استفاده از لگو

خوندن شعر i can sing a rainbow و یادگیری رنگ ها با استفاده از بادکنک و توپ و لگو

یادگیری رنگ ها با طناب بادکنک ها!

یادگیری رنگ ها و تکرار شعر رنگین کمان با استفاده از ماکارونی رنگ شده!

گوش پاک کن رنگ شده و توپک های رنگی و تکرار رنگ ها

بازی مربوط به رنگ ها و تکرار شعر رنگین کمان

انجام بازی توسط پسرک زیبای من

کوزه ای پر از رنگ های رنگین کمونی

رنگین کمان فسقلی ما! و پسرک خسته من

رنگین کمانی که پسرک رنگین من کشیده.... مامان الهی فدات بشه جیگررررر

رنگین کمان و آموزش خطوط منحنی!!!

شعر Ba ba black sheep و آموزش حیوان های اهلی و وحشی

به نام خدا

آموزش شعر ba ba black sheep


کاردستی من و رادین برای شعر ba ba black sheep

آموزش کلمه Sheep

کاردستی sheep

اینم تکمیل شده اش!

اینم کاردستی من و رادین برای شعر ba ba black shepp

آموزش حیوونا و صداهاشون!

خوندن فلش کارت توسط رادین!

رنگ آمیزی حیوانات اهلی و وحشی و یادگیری اسمشون

کشیدن خط دور حیوونا و تمرین تمرکز

وصل کردن نقطه ها به هم کاری که رادین به شدت دوست داره

اینم یکی دیگه از کارهای زیبای عسلم

آموزش کلمه giraffe

آموزش کلمه Elephanat

کاردستی پسر گلم در رابطه با Elephanat... همه کارش رو خودش کرده به غیر از نوشته ها و خطوط پا (چشم و دهنشم خودش کشیده بود فقط من پر رنگش کردم)

آموزش کلمه Chicken با استفاده از رنگ آمیزی

آموزش کلمه Cow با استفاده از رنگ آمیزی

آموزش کلمه Goat با استفاده از رنگ آمیزی

رنگ آمیزی Duck توسط پسر زیبای من رادین

نقاشی ما توووو روضه مامان اینا در رابطه با حیوونا!

اولین کاری که رادین با دیدن ماهی کرد این بود!!!

نی نی دون 39

به نام خدا

با کلی عکس برگشتیم


محمدجواد..پسر عمه رادین ک 28 دی دنیا اومده

پسرک پلیس من( لباس های عمو وحید رو پوشیده بود)

ی شب ک ازش غافل شدیم اینطوری خودشو آرایش کرده بود

یه روز زمستون خیلی قشنگ تووو راه خرمدره

رادین و آقاجون تووو حیاط خاله سمیه جوووون

رادین ذوق زده از برف.... در حال گوله انداختن به ثنا

نشد بیام جلوتر

و اینطوری بود که ثنا غافلگیر شد!!!

ادامه ماجرا توو کوچه آقاجون اینا

الهی قربونتون بشم.....

بعد این عکسا طفلیا کلی یخ زدن!!!! هرجاشونو میتکوندی برف میزد بیرون!!!

دست بردار که نبودن..... الهی فداشون شم

لپ قرمزی من خسته نشده بود... رفتیم تووو حیاط و کلی بازی کردیم!!

رادین خسته!!! و لپ گلی!

ثنا در حال درست کردن آدم برفیه خودش! البته نتونست درست کنه و کلی گریه کرد!!

سدنای عزیزم....

اینم کیکی که همسرجان بخاطر دایی شدنشون لطف کردن دادن

پسرک و ژست زیباش کنار کیک!!!

اثر دست پسر خوشگلم رووی برف

نوشتن با برف روی موزاییک

سال نو مبارک

به نام خدا

سال نو مبارک پسر قشنگم

خدا رو هزاران بار شکر میکنم بخاطر وجود زیبای تو.. امسال سومین سالیه ک با هم عید رو جشن میگیریم ب عبارتی سومین بهار زیباییه ک تو میبینی و من برای تو آرزو میکنم ک هزاران هزار بهار ببینی گل بهاریه من

امسال سال تحویل خواب بودی... صبحش لباسای خوشگلتو پوشیدی

 و رفتیم خونه مادربزرگ پدریت...اونجا هم کلی ادا اطوار میومدی بعدش رفتیم خونه مامانی اینا اما خونه نبودن برگشتیم اومدیم خونه خودمون ناهار خوردیم بعدش مهمون اومد برامون .. شبم رفتیم خونه ننه اینا

توو چن روز تا جایی ک تونستیم دید و بازدید رفتیم البته شما خیلی خسته میشدی همش میگفتی بریم

هفتم فروردین هم عروسی بابل دعوت بودیم با آقاجون اینا و خاله سمیه اینا رفتیم... راه انقد شلوغ بود ک عسلم کلافه شده بود... میگفت زود بریم خوونمون

دیگه کلی پیاده میشدیم تا ی وقت رادین خوشگلم اذیت نشه

جمعه رفتیم و یک شنبه اومدیم ب سمت ابهر اما راه انقد شلوغ بود ک نصفه شب رسیدیم

بعدشم اتفاق های زیادی نیوفتاد جز مهمونایی ک نتونسته بودن عید بیان اومدن

سیزده بدرم با خونواده پدری بودیم

تووو این مدت تووو گروه زبان پیشرفت فوق العاده داشتی خدا رو شکر و من بابت همه چی از خدا ممنونم

هر روز با هم برناممون رو انحام میدیم البته با توجه ب روحیات تو در روز فرق میکنه

دلم میخواد باشگاه ثبت نام کنمت اما راستش هنوز فرصت نکردم برم حتی شرایطشو بپرسم

انشاالله این کارم انجام بدم

و اما ی خبر بد.... امشب تو یهو دستتو ب بخاری زدی و دستتو سوزوندی... الهی من بمیرم.... انقد حالم بد شده ک نگووو... دلم میخواد ی عالمه گریه کنم هرچند ک کلی گریه کردم اما هنوزم بغض دارم... مامان الهی بمیره... کاش میمردم و نمیدیدم دستت سوخته... وقتی میپرسیدی با بغض ک مامان جون دستم چرا اینطوری شده دلم کباب میشد.... من بمیرم ک مامان خوبی نیستم برات... اصلا مواظبت نیستم... کاش میمردم.... خدایا منو ببخش ک از نعمتی ک بهم دادی مراقبت نکردم منو ببخش ک قدر بزرگ ترین نعمتی ک ب من دادیو ندونستم

خدایاااااااااا خواهش میکنم کاری کن زودی دستش خوب بشه و جاش نمونه قول میدم  از این ب بعد مراقب کوچولوی خوشگلم باشم


یادداشت های پراکنده

به نام خدا

سلام پسرک زیبا رووی من

مدت ها بود وقت نداشتم بنویسم.... انقد توو این مدت در حال بدو بدو بودیم که نگووووو

پسر زیبای من من عاشقتمممممممممممممم

تووو این مدت اتفاق های زیادی افتاده.....

از آخرین باری که نوشتم.......

 بهمن تولد من بود..... که البته بیشتر تولد شما بود تا من!!

کلا اجازه نمیدادی شمع رو من فوت کنم.... عسل طلای من

تولد زندایی جووون هم 17 بهمن بود..... شما بازم اونجا اجازه نمیدادی کسی فوووت کنه!!! 

دیگه تولدی نداشتیم..... تا روز ولنتاین!(خخخخخ)

روز ولنتاین بابا بخاطر دایی شدنش یه کیک گرفته بود ... که باز تولد شما بود البته!!!!

دیگه تولد تموم شد!

تووو بهمن ماه یه عروسی هم رفتیم البته.... اما خو آخرش خوشایند نبود!!! و با تصادف دایی و زندایی تموم شد!!! خوشبختانه هیچی نشده بود بهشون اما خب ماشینشون خراب شد..... و دو تا ماشین دیگه!!!

توو اسفند ماه هم عروسی رفتیم.... البته انقد شما به بابایی اذیت کرده بودی که بابایی میگفت من دیگه رادین رو نگه نمیدارم!!!!!!

از عروسی هم رفتیم خونه دوست بابا(عمو محمد)... دیگه کلی موندیم و شما مثل یه آقا رفتار کردی...... ساعت سه هم اومدیم خونه!!!!

دیگه اتفاق خاصی نیوفتاده بود

و اما اندر احوالات پسر زیبای من

دو سه هفته ای هست که عضو گروه واتساپ شدم...... خیلی خوشحالم که برنامه هامون با اصول پیش میره.......

خوشحالم که شمام تووو این مدت آقا بوودی و همراهیم کردی 

از خدا به خاطر هدیه دادن شما به من تشکر میکنم.....

تووو این مدت کلی کارها رو مرور کردیم......

راستش پسر زیبای من تووو این مدت احساس میکنم عاقل تر شدی حتی!!!

تووو کارای خونه کمک میکنی هرچند که ریخت و پاشت بیشتره اما همینم دوس دارم

حرف زدنت خیلی بهتر شده......

کارهای زیادی باید تووو گروه انجام بدیم..... متاسفانه به غیر از من و بابایی کس دیگه ای موافق نیس که با شما زبان کار کنم.... همه میگن گیج میشی و نمیتونی هیچ کدومو کامل حرف بزنی اما من مطمئنم که شما باهووووووشی ماشاالله

تووو این مدت پرشین گیگ خیلی بازی در آورده.... کلی معطل بودم برای عکسا...

حاالا عکسا نصفش تووو کام هستش و نصف دیگش توو لپ تاپ! 

این پست کاملا پراکنده شد.... ایشاالله که تندی میام و برات مینویسم......


و اما دایره لغات رادین::::


رادین         ::: لادین

ثنا             ::  ثنا

سدنا         :: شِدنا

آقاجون       :: آجوون

مامانی      :: مامانی

زندایی       :: ژِندایی

خاله سمیه:::: آلا

عمو          ::: عموووووو

عمه          ::: عمه

ولی          :::: ولی

بابا           ::: باباجون، بابا ولی

اسب        : : اشب

فیل          :: فیل

ماهی       :: ماهی

عنکبوت    ::: عنَ بوت

دوچرخه ::: تَرخ

بیل        ::: بیل

موس      ::  موس

مانیتور    :: مانیتور

کیس     :::   تِیس

امیر       ::: امیر

طوطی  ::: طوطی

قو         ::: قو

چی     :::: تی

کیه       :::: تیه؟

کجا       :::: تُجا

دوست دارم ::: دوشت دالم

دوست ندارم ::: دوشت ندالم

آجی   :::: آجی

زهرا   ::: یَحیا

کیف   ::: تیف

کتاب  ::: تِتاب

کیک  ::: تِیت

تولد    ::: تاولّد

گاو      :::: داو

الاغ    ::: اولاغ

اوقلان   ::: اولان!

کمد   ::: تُمُد

مداد   ::: مَداد

دفتر    ::: دتَر

حوله : :: حولا

ساعت  ::: ساعات

مبل      ::: مبل

تخت     ::: تخت

پتوو      ::: پتووو

گوشی ::: گوشی

اردک    :::: اُیدک

چارلی   ::: تارلی

لولا      ::: لولا

شلوار   ::: شلوار

بلوز      ::: بُ ییز

عنکبوت  ::: عنَ بووت

سرسره:::  سو سویه

اسمارتیس::: اماتیزززز

شورت:::    شوورت

موس  :::     موس

کتاب    :::   تِتاب

کمد     ::: تمد

مبل    ::::  مبل

تبلت    ::: تبلت

کامپیوتر :::: کامتیتر

زرد     :::: زید

قرمز   :::: نیمیز

سیاه  :::: شیاه

میخوام :::: میشام

عاشقتم :::عاششم

میوفتم::: میفتما

اتوبوس:::: اوبوتیس

برم::: بلم

بلدم::: بلدما

شلوغ:::: شولوغ


و خیلی چیزای دیگه که یادم نمیاد

 

وقتی خیلی عصبانیه یا میخواد با جدیت حرفشو بزنه آخرش آ اضافه میکنه


دایره لغات انگلیسی::::

duck         ::: duck

dog            ::: dog

horse          ::: hors

hat              ::: hat

pig              ::: pig

giraffe       ::: giyef

elephant::: ephefent

eye              :: eye

nose         ::: nose

knees         ::: knees

rhinoceros :::dinosaur

book         ::: book

laptop     ::: taptop

camel      ::: camel

boy             ::: boy

girl              ::: dirl

sit down   :::: sit di

bank       ::: banch

hi                 ::: hi

charli         ::: tarli

lola            ::: lola

ben           ::: ben

holly         ::: dolly

toy             ::: toy

tv                ::: tb

hang          :: ang

bee           ::: bee 

green       ::: dirin

red           ::: yed

blue  ::: boolllooo

white      ::: white

black       :::: siah!

monkey :: monkey

bye            ::: bye

rabbit        :: yabit

lion             :: lion

umbrella ::: umbeya

ball           :::: ball

car             ::: car

orange    ::: oyeng


بازی هایی که میشه با ماشین انجام داد

قطار کردنشون و جاده بازی!!!!! اینطوری کلی میشه بازی کرد!!! شاید یک ساعت هم بیشتر!!!!(یعنی ما که میکنیم!!)


دومین بازی که میشه انجام داد:

ماشین ها رو ردیف میزاریم یا دونه دونه!(عکس بهتری ندارم، اما میگیرم) بعد با یه کارتون یا سینی یا کتاب بزرگ یه سطح شیب دار درست میکنیم.... ماشین ها رو از روی اون رد میکنیم بیاد پایین!! .... پسرک کلی ذوق کرده بود از این همه هیجان!

اینطوری معنی سرعت و آهسته رو بهش یاد دادم.... خودش میگفت این سریع میره این یواش میره..... یا دوتاشون با هم برابرن.... خلاصه کلی مفهوم قشنگ میشه به بچه ها یاد داد.....اینجا هم همشونو به صف کرده و داره انتخاب میکنه کی با کی بره!!!!



بازی سوم کارواش ماشین هستش:

تووو دستشویی یا جایی که بشه بعدا شستش بهتره انجام داد.... 

یه کاسه بزرگ... تعدادی ماشین..... جوش شیرین .... سرکه..... و کمی هم مایع ظرفشویی!(برای ما به مایع ظرفشویی نکشید!!)

اولش با خود جوش شیرین برف بازی میکنیم!!! بعد که سرکه ریختیم آب بازی میکنیم!! یا همون کف بازی!

قشنگ ماشین ها رو میدیم بچه نازنینمون بشوره!!! اینطوری هم خودش خوشحال میشه هم ماشینش تمیز!!!

ماشین ها رو از ارتفاع میندازیم پایین!!! وووووووووووووووووووووووووووو

اینجا مفهوم سبکی و سنگینی رو باهاش کار میکردم..... 

به بدنه ماشین نگاه میکنیم و جاهایی که کف روش میمونه رو میگیم

به دستای خوشگلمون نیگا میکنیم و کلی حباب میترکونیم!

حالا ماشین رو حمام میکنیم!!!! اون یکی ماشین هم طفلی غرق شده رفته!!!!

ویییییییییییییییییش... آب رو بعد اتمام کار خالی میکنیم و پسرمون رو کلی خوشحال میکنیم!



چهارمین کار

با چسب درزگیر در و پنجره یه جاده فرضی درست میکنیم!

رادین از اونجایی که علاقه زیادی به میدون داره شبیه میدون درست میکنیم و ماشین ها رو پشتش قطار میکنیم!



پنجمین کار

درست کردن پارکینگ ماشین هستش!

با هرچی میشه درست کرد.... به راحتی درست میکنیم و کلی پسر خوشگلمون بازی میکنه و خوشش میاد!

درست کردن پمپ بنزین هم یکی از علایق رادین هستش....

این آجرهای یه دونه ای هر کدوم یه مخزن بنزینه.... یعنی هر ماشین یه دونه باید داشته باشه!!! تا بتونه حرکت کنه!


اینم مزرعه دوست داشتنیمون با رادین

خوندن شعر حسنی، ba ba black sheep, goosy goosy gander,macdonald  از تبعات این بازیه زیبا و دلنشینه!!!

آموزش حیوانات یخی! یا قطب شمالی!!!

کاردستی هایی که با رادین درست کردیم و حسابی ازش استقبال کرد

آموزش کلمه Polar Bear

آموزش کلمه Elephant

آ

آموزش کلمه Bicycle

آموزش کلمه Wolf

آموزش کلمه Dinosaur

آموزش کلمه Deer

آموزش کلمه Helicopter

و در آخر مزرعه حیوانات!!!! البته کاج هم بود! سورتمه هو بود که گرگ روی سورتمه سوار میشد!! اما پسرک دوس نداشت!!

در مورد کریسمس هم کلی با هم حرف زدیم و کاج رو تزیین کردیم!!!!


نی نی دون 38

عکسای جامونده از قبل!!!

تمرین صدا... و اینکه صدای کدوم بم تره! کدوم بزرگتره.... کدوم صدای بیشتری تولید میکنه

نقاشی روی دیوار!!! و تمرین رنگا!

.

کیک تولد! و خوندن شعر تولدت میابلک!!

کارتونی که بعدا نشون میدم باهاش چیکار کردیم!! مثلا کلاهه!

.

در حال قیچی کردن!!

نوشتن کلماتی به زبان لادین!

توضیح که چی نوشته!!(عمو رضا؛ آقاجون، دادا، مامانی، ژندایی، مامان، بابا، سیمیه! شدنا!

میثلث بازی!!

پرش از روی تخت!!!

پسرک در حال پرواز!!!(شلوغی تخت رو ببخشید!!)

نشون دادن کارت ها وقتی ازش میخواستم!!!

پلیس کوچولوی شهر ما!!!

میگفت لادین مقش داله!!(تاثیر ثنا روی رادین!)

رنگ آمیزی

هدیه دادا(دایی جون رادین)... اسباب بازی های کودکیش!!

عاشقتم مرد کوچولوی من

چشم مثال آهوی زیبا رو قربون

نی نی دون 37

ادامه عکسا

سدنای ناز من! وقتی هنوز نی نی فینگیل بود

عشقای من... ثنا و سدنا

آموزش کلمه Tiger

آموزش کلمه  Sheep

آموزش کلمه Elephant

رادین و خمیر بازی!!!! و کیک تولد خوشگل!

تولد میبارککککککککککک

صف ماشین ها برای تولد!

تفنگ دست ساز!!!

شمارش حلقه های زیبا!! و چیدنشون برای اولین بار وقتی 1 ساعت بود که گرفته شده بود!!!



نی نی دون 36

به نام خدا

تووو این مدت پسر طلای من اتفاق های زیادی رو دیده.... از عقد عمه زهره اش بگیر تا سربازی دادا جونش!(دایی جون رادین)

اوایل رادین حسابی از نامزد عمه زهره میترسید و باهاش غریبی میکرد..... اما الان کمی بهتر شده!... خب طفلک عمه اش رو هم زیاد نمیبینه! پس هیچ ذهنیتی نسبت بهشون نداره

وقتی داداشم رفت سربازی رادین خیلی خیلی گریه کرد.... همش میرفت لباس پلیسیش رو میورد و میگفت رادین بره سبازی! دیگه کلی باهاش صحبت کردیم.... اما تا داداشم رو میبینه حسابی هوایی میشه.... کلی دوسش داره و لحظه شماری میکنه ببینتش

عمو وحید هم سربازه .... رادین حسابی برای عمو وحید هم کلاس میاد!.... راستش پارسال که عمو وحید موهاش رو از ته زد رادین خیلی گریه کرد!!! و شدیدا ازش میترسید! از اون به بعد رابطه رادین با عمو وحید اصلا خوب نشد!!!!!! برعکس با عمو رضا حسابی گرم گرفته و بدون اون نمیمونه حتی!!!!

البته زندایی مرضیه رو هم خیلی خیلی دوس داره! حتی برای اولین بار به اون بود که گفت گلم! والا!



تووو این مدت پسرک من شعرهای قشنگی رو حفظ کرده..... داستان های قشنگی رو برامون میگه..... و صد البته تقریبا داره به سه تا زبووون مسلط میشه و من احساس غرور میکنم!!(یکی بیاد منو بگیره!!)


پسرک زیبا رووی من روز به روز زیبا تر و مهربون تر میشه و البته تخص تر!!

این مدت حسابی آقا شده..... با هم هر روز کتاب میخونیم... کارت میخونیم..... ماشین بازی میکنیم.... دوچرخه سواری میکنیم!.... عروسک بازی میکنیم و رادین مامان من میشه...... آشپزی میکنیم و خمیر بازی و هزارتا کار دیگه

البته گاهی وقتا هیچی به ذهنم نمیرسه! سریع میرم دفترچه کوچولوم رو برمیدارم و از روووش نیگا میکنم ببینم چیکا کنیم.... پسرک عشق قیچی کردن رو داره..... 

چن روز پیش رفته بودم کتابفروشی.... براش چوب شمارش گرفتم تا اعداد و رنگ ها و دسته بندی رو یاد بدم.... ماشاالله رادین همشون رو بدون این که من بگم انجام میداد!..... 

براش مداد شمعی گرفتم تا بتونه راحت تر احساسش رو بیان کنه!!!!(البته اگه در و دیوار رو ننویسه!!)

رادین البته نوشتن با خودکار رو ترجیح میده!!!


راستش چن سال پیش حتی فکر نمیکردم با پسرم نقاشی بکشم و بشینم باهاش تفسیر کنم!!!!

یا در مورد یه مسائلی ازش نظر بپرسم!! خدایا شکرت


برنامه ای که براش چیدم تقریبا انجام میشه البته روزایی که با اخلاق بد بیدار شه دیگه تا شب کاری نمیتونیم کنیم!!!!

همچنان دوس داره بره باغ و بره تووو استخر شنا کنه!


خب سعی میکنم تندتر بنویسم پسر زیبای من


اینم از عکسای ماه پیش!!!!

کارایی که رادین با خمیر بازی میکنه.... (خمیر بازی رو خودمون میسازیم!)

کیک تولد رادین!(با انگشت توضیح میداد هرکدوم چه رنگیه!)

در حال مهر زدن!

درست کردن تی وی!

درست کردن مار!!!!

درست کردن فیل و تکرار کلمه Elephant

درست کردن زرافه و تکرار کلمه Giraffe

درست کردن شیر و تکرار کلمه Lion

درست کردن خرگوش و تکرار کلمه Rabbit

آموزش رنگ نارنجی! بر روی دیوار!... با shave و رنگ خوراکی رنگ انگشتی درست کردم و بعدشم که معلومه!

چسبوندن استیکرهایی که دکتر عزیز داده بودن بر روی دیوار! و توضیح عکساشون !!!!!

یه روز سرد پاییزی! توو حیاط سبزمون!

رادین و کاری که جدیدا یاد گرفته!!!

رادین تووو باغ زیر درخت شاتوت!!!

دندون های شاتوتیت رو قربون ماه زیبای من

رادین در حال کمک به آقاجون تووو پایین آوردن جعبه ها!!!

خدا قوت پسرم

ماشاالله رادین زیبای من

بقیه عکسا تووو پست بعدی!


نی نی دون 35

به نام خدا

پسرک زیبای من

فرشته ناز من... الان که دارم برات مینویسم توو خواب ناز هستی و خونه آقاجون اینا هستیم

با بغض خوابیدی و منم بغض کردم......

احساس میکنم سرما خوردی .... بمیرم ایشاالله ..... دوس دارم بگیرم توو بغلم و کلی گریه کنم.....

دلم میسوزه وقتی مریض میشی.... دلم کباب میشه

طاقت ندارم...... کاش که من بمیرم و تو رو مریض نبینم.......

عشق کوچولوی من..... عاشقتم.......... دیووونه وار عاشقتم

دوس دارم که اصلا اصلا مریض نشی..... مامان بمیره برات کوچولوی زیبای من

طاقت ندارم یه ذره اشکاتو ببینم

قبل خواب میخواستم پوشکت کنم و بریم خونمون.... اما انقد گریه کردی و جیغ زدی که از کارم کلی پشیمون شدم.....

بمیرم عشق نازم.... عزیزم..... پسر زیبای من.... فرشته ماه من.... قند عسل من..... رادین نفس من...... با بغض رفتی بغل آقاجون و بعدش گرفتی خوابیدی...... بابا هم گفتش بمونید.....

دلم کباب میشه برات نفسم

عمر من...... جگر گوشه من..... رادیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنم

من دیوونه وار عاشقتم

کاش که وقتی صبح بیدار میشیم تو کاملا خوب شده باشی و من مریض مریض باشم......

کاشــــــــــــــــــــــــــــ