خاطرات رادین

خاطرات رادین

زندگی یعنی عشق... عشق یعنی همه وجود من و همسر..... همه وجودمون یعنی رادین
خاطرات رادین

خاطرات رادین

زندگی یعنی عشق... عشق یعنی همه وجود من و همسر..... همه وجودمون یعنی رادین

نی نی دون 17

سلام گل پسرم... سلام قند عسلم.... سلام نازگلکم

عشق مامانننننننن

این روزا انقد سریع میگذرن و تو انقد ماشاالله شیرین زبون تر میشی که همش میگم کاش دو تا یا سه تا بودین!!!!

عشق نازم وقتی داری برای خودت بازی میکنی و تووو خونه بدو بدو میکنی کلی ذوق میکنم...... از این سر خونه تا اون سر خونه میدویی و کلی میخندی بعدش میگی یچ دو سه... د بدو که رفتی

وقتی میگم رادین سی دی نگاه میکنی؟؟؟ سریع میری روو مبل میشینی و میگی اینوووووو(اشاره میکنی به تی وی و میگی روشنش کنم). و سی دی مورد علاقتو میزارم و تو محو تماشاش میشی

وقتی میگم رادین غذا میخوری؟؟؟ با دستت دهنت رو نشون میدی و میگی هامممممممممممممم(یعنی بده بخورم)

وقتی میگم رادین بریم بیرون؟؟؟؟ سریع میری پشت در و میگی ددررررررررر

وقتی میگم رادین آب بازی میکنی؟؟؟؟؟ سریع میری کنار سینک ظرفشویی و میگی آب بازیییییییی و یه دستمال یا یه پارچه ای چیزی پیدا میکنی و میاری که بزارم زیرت تا یه وقت شلوارت خیس نشه!!!!!

وقتی میگم رادین بریم بخوابیم؟؟؟؟ اگه خوابت بیاد سریع میری بالش میاری و میگی لالا!.... و سرتو خیلی ناز میزاری رووش و مثلا خوابی اما اگه خوابت نیاد جیغ میزنی میگی نعععععععععع لالا نععععععععع

وقتی میگم رادین نای نای کردی؟؟؟ سریع دستاتو تکون میدی بعدش اشاره میکنی به کامپیوتر یا تی وی تا اونو روشن کنم و شما قر بدی

وقتی میگم رادین کتابتو بیار بخونیم ... سریع میدویی و میری کتابتو میاری و میپرسی از من این چیههههههه؟؟؟؟ و من همون جا قورتت میدم... و هی توضیح میدم این چیه بعد دوباره بعدی.... و همینطوری میشه که من تورو کاملا میچلونم

وقتی میگم رادین برو کاغذ بیار برو مداد بیار سریع میری میاری و تند تند میگی تشم تشم(چشم چشم)

وقتی میگم رادین بیا شعر بخونیم... میخونم یه روز یه آقا خرگوشه.... همینکه اینجاشو میخونم سریع دست میزنی و بلند میشی شادی میکنی و منتظر بقیش میشینی

وقتی میگم رادین بشین اتل متل بخونیم سریع میشینی و دو دستی به روی پاهات میزنی و میخونی اتل اتل

وقتی میگم رادین با تلفن حرف زدی؟؟؟؟؟ سریع میری گوشی رو میاری و میگیی آللللللللللللوووو(به همین غلظت)

وقتی میگم رادین برو لباستو کاپشنتو بیار بپوشونم سریع میری میاری و میندازی توو گردنت مثلا که پوشیدی!!!!!!

چن روز پیش داشتم هال رو جمع و جور میکردم دیدم از تو صدایی در نمیاد اومدم دیدم نشستی تووو آشپزخونه و همزن رو برداشتی و یه کاسه رو گذاشتی زیر همزن هی الکی هم میزنی و صداشو در میاری اووووووووووووووووووو ... کلی خوردمت... فدای اون عقلت بشم من

یه روز برگشتم بهت گفتم رادین برو برج هوشت رو بیار(اصلا مطمئن نبودم اسمشو بلد باشی...) دیدم سریع رفتی جمعشون کردی و آوردی برام

امروز وقتی بابا داشت بهت کارت هاتو نشون میداد بهش گفتی نههههه ماما(یعنی تو نگو مامان بگه)

وقتایی که مشغول کار خودمون هستیم یهو تو میدویی میری سمت تی وی و محکم میکوبی رووش و اینطوری به ما میفهمونی که تو رو هم ببینیم.... من واقعا معذرت میخوام

پسر نازم چن وقت خاله سمانه اومده بود خونمون با محیا جونم.... یه هدیه خیلی خوشگل هم برای تو آوردن که دستشون درد نکنه.... اما ما واقعا شرمندشون شدیم..... ایشاالله بتونیم جبران کنیم

پسر نازم من یه معذرت خواهی بهت بدهکارم.... وقتایی که نصفه شب یهو جیغ میزنی کلی حالم بد میشه.... هم اینکه با استرس از خواب بیدار میشم هم اینکه نگرانت میشم.... اما اولش ممکنه واکنش بدی نشون بدم....منو ببخش.... خودم از کارم خیلی خیلی پشیمون میشم اما باید ترکش کنم.... شرمنده تو هستم.... تو یه تیکه از وجودمی....بی تو میمیرم

دوستت دارم

(پرشین گیگ عکسامونو  به همین راحتی حذف کردش...... اینم از این!!! یه بار دیگه باید آپلودشون کنم! اه!)