خاطرات رادین

خاطرات رادین

زندگی یعنی عشق... عشق یعنی همه وجود من و همسر..... همه وجودمون یعنی رادین
خاطرات رادین

خاطرات رادین

زندگی یعنی عشق... عشق یعنی همه وجود من و همسر..... همه وجودمون یعنی رادین

نی نی دون 3

به نام خدا

پسر گلم سلام

خوبی عزیزم؟

نفسم اوومدم امروز یه حرفایی بزنم.... مثل دوتا آدم بزرگ و عاقل......

اوومدم بهت یه قول هایی بدم

اول اینکه بهت قول میدم که تمام تلاشم رو برای خوشبختیت میکنم......

قول میدم همیشه همراهت باشم

قول میدم هیچ وقت مزاحم زندگیت نباشم.... نه من و نه بابایی

قول میدم هیچ وقت سرزده به خوونتون نیام.... مخصوصا طرف صبح....... (آخه میدونی خود من از بیدار شدن با زنگ در بدم میاد!!! دوس ندارم کسی طرف صبح خلوتمو بهم بزنه..... کارهایی که مادربزرگت! داره با من انجام میده!)

قول میدم با خوونواده همسرت انقد خووب و عاقلانه برخورد کنم که تو سرخورده و شکسته نشی

ازت هیچ وقت گله نمیکنم که چرا نمیای!!!!...... اگه تو و خانومت شرایط رو مساعد دیدین حتما خودتون میاید دیگه!!!!

قول میدم کارهایی که مادربزرگت سر من آورد هیچ کدوومشو سر خانوومت نیارم

قول میدم انقد مادرشوهر خوبی برای عروسم باشم که حتی نبودنم دلتنگش کنه

قول میدم انقد بهش بها بدم که خودشو پیدا کنه

قول میدم برای عروسیت انقد مایه بزارم که هیچ کمبودی رو اول زندگی تجربه نکنی

پسر من،‌قول میدم انقد برات ارزش قائل شم که به خودم اجازه ندم توو کوچکترین مسائلتون دخالت کنم

قول میدم انقد آب سرد توو زندگیتون نریزم که از هم بخواید سرد بشید

قول میدم بهترین مامان دنیا و مهربون ترین مادرشوهر باشم

میخوام تمام کارهایی که دوست داشتم مادرشوهرم برام انجام بده و کارهایی که دوس داشتم خودم براش انجام بدم رو برای شما بزارم

دلم میخواد با افتخار بگی مامااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان

عاشقتم پسرم

نی نی دون 2

به نام خدا

خدایی که نی نی نازی چون تو رو توو وجودم گذاشته......

عسلم سلام

امروز دقیقا تو ٢٨ هفته و ٣ روز هستی گل پسرم

خیلی دلم میخواد که زودی هفته ها تموم بشن و من ببینمت........

گاهی وقتا فکر میکنم یه رویایی...... فکر میکنم همه چی الکیه..... ولی وقتی خودتو نشون میدی دلم غش میره برات...... اونجا چقد خدا رو شکر میکنم......

عزیز مامان!.... مامان! چقد کلمه دوری بود برام!!!‌ هنوزم باورم نمیشه که تو میخوای منو مامانی صدا بزنی.......

این روزا شیطون تر شدی........ هربار بابایی میخواد بره توام بیدار میشی...... میدونم که وقت خواب و بیدارت داره شکل میگیره...... میدونم وقتی هم دنیا بیای همین روال رو پیش میخوای بگیری.......

خوشگل من..... جمعه اولبن عروسی رو سه تایی با هم رفتیم..... چقد تو اولش تعجب کرده بودی از صدای وحشتناک ارکستر..... اما کمی که گذشت عادت کردی و شروع کردی به بالا و پایین پریدن..... فدای تو بشم الهی..... جیگر خودمی دیگه

قربونت برم الهی که انقد خودتو برای من و بابایی لووس میکنی........ میدونم باباییت رو بیشتر دوس داری..... چون وقتایی که اذیتش میکنم توام تلافی میکنی!!!!!!

خوشگلم میخواستم کمی برات بنویسم...... اما ترجیح میدم تووو یه پست دیگه بنویسم تا با این کلماتی که برات نوشتم قاطی نشه..... میخوام وقتی بزرگ شدی بدونی چقد برای بوودنت خوشحالم و چقدر حرف نگفته دارم که برات بزنم......

دووست دارم

نی نی دون 1

به نام خدا

سلام عشق من

خوبی؟

قربونت برم الهی..... چقد این روزا بهت وابسته شدم.....

چقد این روزا با بودنت حال میکنم.... وقتایی که ناراحتم بهم یادآوری میکنی که هستی..... وقتایی که خوشحالمم همینطور.....

نمیزاری تنها بمونم و غصه بخورم

حضور بابایی رو قشنگ احساس میکنی.... تا میره تو تند و تند حرکت میکنی.... میدونم مثه خودم از رفتنش ناراحت میشی..... اما دوباره وقتی میادش یه عالمه ذوق میکنی

فدای تو بشم من....

امیدوارم تو هم مردی بشی مثله بابایی..... همونجور مردونه و مهربون......

وقتی رفتیم سونو سه بعدی.... صورتت رو دیدم.... کاملا شبیه بابایی هستی شیطونک من.....

قربونت برم من الهی

مرداد ماه مهربونیه.... منتظرم که بیای برای اون موقع......

امیدوارم بتونیم مامان و بابای خوبی برات باشیم

دوستت دارم فندق کوچولوی من