خاطرات رادین

خاطرات رادین

زندگی یعنی عشق... عشق یعنی همه وجود من و همسر..... همه وجودمون یعنی رادین
خاطرات رادین

خاطرات رادین

زندگی یعنی عشق... عشق یعنی همه وجود من و همسر..... همه وجودمون یعنی رادین

نی نی دون 39

به نام خدا

با کلی عکس برگشتیم


محمدجواد..پسر عمه رادین ک 28 دی دنیا اومده

پسرک پلیس من( لباس های عمو وحید رو پوشیده بود)

ی شب ک ازش غافل شدیم اینطوری خودشو آرایش کرده بود

یه روز زمستون خیلی قشنگ تووو راه خرمدره

رادین و آقاجون تووو حیاط خاله سمیه جوووون

رادین ذوق زده از برف.... در حال گوله انداختن به ثنا

نشد بیام جلوتر

و اینطوری بود که ثنا غافلگیر شد!!!

ادامه ماجرا توو کوچه آقاجون اینا

الهی قربونتون بشم.....

بعد این عکسا طفلیا کلی یخ زدن!!!! هرجاشونو میتکوندی برف میزد بیرون!!!

دست بردار که نبودن..... الهی فداشون شم

لپ قرمزی من خسته نشده بود... رفتیم تووو حیاط و کلی بازی کردیم!!

رادین خسته!!! و لپ گلی!

ثنا در حال درست کردن آدم برفیه خودش! البته نتونست درست کنه و کلی گریه کرد!!

سدنای عزیزم....

اینم کیکی که همسرجان بخاطر دایی شدنشون لطف کردن دادن

پسرک و ژست زیباش کنار کیک!!!

اثر دست پسر خوشگلم رووی برف

نوشتن با برف روی موزاییک

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.