خاطرات رادین

خاطرات رادین

زندگی یعنی عشق... عشق یعنی همه وجود من و همسر..... همه وجودمون یعنی رادین
خاطرات رادین

خاطرات رادین

زندگی یعنی عشق... عشق یعنی همه وجود من و همسر..... همه وجودمون یعنی رادین

نی نی دون 22

سلام عشق نازم

سلام یکی یه دونه مامانننننننننننن

پسرکم این روزا انقد خواستنی شده که دوست دارم تمام عالم بدونن!!(یه مادر خودشیفته!)

خیلی خیلی ناز و مهربون شده..... البته شیطون هست اما مهربونیش بیشتره

دندون هشتمشم 16 فروردین جووونه زد......... هوراااااا مبارک باشه

خیلی خیلی خوشحالم براش.... آخه واقعا نگران بودم..... رادین داشت 21 ماهه میشد و فقط 6 تا دندون داشت!!!! اما عزیز دلم بالاخره درآورد............... به افتخار دندون تازه.. دستا بالا بالا بالاااااااااااااااااااااااا 

این روزا رادین رو دارم از پوشک میگیرمش..... راستش پروژه سختیه...... 

از جمعه 15 فروردین این پروژه رو شروع کردم 

اولش هر 5 مین یه بار دستشویی بودیم....... 

بعدش شد 10 و بعدش شد 15 مین یه بار 

الانم تقریبا نیم ساعت یه بار هستش اما خب بستگی داره چی بخوره...... اگه آب زیادی بخوره تند تند باید بره 

البته رووتینش اینه که هر 1 ساعت یه بار جیش میکنه(شایدم 2 ساعت یه بار)... .اما خب باید حواست کاملا به رادین باشه... چون یهو جیش میکنه بعدش میاد شلوارشو نشون میده میگه اه اه!!! 

پی پی رو هم چون ساعتش رو تقریبا میدونم خودم میبرمش...... به استنثنای امروز که یهو یادم رفت! و پسرک تووو شلوارش کارش رو کرد و انقد ترسیده بود که هی میگفت ماما اه ماما اه(با صدای ناله بخونین!)... با قربون صدقه بردم شستم 

عشق خوشگل من عاشق حموم هستش و همش دوس داره بره حموم..... 

الان کاملا عاقلانه سر باباییش رو میشوره..... سر خودش رو میشوره و بدن خودش و بابا جونش رو لیف میزنه!!!! و به من هم میگه برو بیرون!!!! پسرم مرد شده جوووووووووونم 

عاشق بچه هستش .... همسری هم براش میخنده میگه یه عالمه برات نی نی میاریم!!!! 

فقط اومدم عکس بزارم مثلا!!!! 

پسرکم کلید کشو رو گم کرده... و کابل هم توو اون بودش پس عکس جدید نداریم... عکسای قدیمی هستن 

 

این عکس خوشگل از محیا جووون خاله..... تازه پیداش کردم... ای جووونم

اینم یه نمای دیگه...... ای جووووووونم.... چشمای نازش رو ببینین آخه..... عروسک خودمه به خدا....... قربونش برم


اینم یه دونه مامان.... در حال تنبک زدن با اختراع مامانش!

اینم عشق من در حال قفل کردن کشو!... یعنی عشق اینو داره که کلید بگیره دستش و قفل کنه

کوچولوهای دوس داشتنی من......... 

محیا  ::: رادین خوووب بشین خیلی زشته اوااااااااا

رادین :::  تو که غریبه نیستی.... خسته شدم از بس ورجه وورجه کردم محیااااا

محیا  :::  اوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

الاغ من قشنگ تره... الاغ من نانازتره.....

رادین وقتی محیا گلی رو سوار کامیونش میکنه و میره... (طفلی محیا انقد میترسید!!!)

محیا همچنان در حال ترسیدن بود.... خاله قربونش بره... دخمل خودمه دیگه

اینجا هم رسیدن به مقصد اما رادین میخواست محیا رو کمپرس کنه!!!! طفلی محیا آخرش گریه اش در اومده بود... بمیرم

عشق من وقتی کفشای مامانش رو پاش میکنه.... ای جووووووووونم

پسرم رادین در حال خوردن نوشیدنی مورد علاقش شیر موز!!!! انصافا مارک دنت خیلی خوشمزه بود..... 

درحال بررسی اینکه چرا دیگه شیر نمیاد؟!؟!؟!

اینم پایی که من روزی هزاران بار میبوسمش..... عاشقتم رادینم

جیگر طلای من یکی از کارای مورد علاقش اینه که بشینه توووی تابش و بازی کنه..... اگه باباییش هم خونه باشه باید با طنابای تاب بکشدش!!!... قبونش بلم...

کشتی آخر شب رادین با دلفین..... 

و اینک رادین قهرمان

اینم آخرش که سوار شده روووش

پسر خوشگلم تووی استخر تووپش.... در حال دیدن تی وی

رادین وقتی بهونه میگیره....

و اینم ادامه ماجرا..... همینجوری روووی زمین قل میخوره و غر غر میکنه

رادین و امیر علی(پسر سحر دوست من) 5 اسفند بود فکر کنم رفته بودم خونشون.....یعنی عاشقشم.... انقد نازههههههه

رادین اینجا تب داشت حسابی..... اینجا هم داره میگه:::: ببینم دندوناتو

عشق کوچولوی من...... وای که چقد دلم براش تنگ شده.... اون موقع تازه داشت راه میرفت.... دلم تنگید برات جیگر طلا

رادین و امیرعلی تووو اتاق امیرعلی...... رادین همچین چسبیده بود به توووپ!!!

اینجا هم کاملا معلومه


عشق ناز  مامان توو حموم 

 

رادین دسته گل وقتی از حموم در اومد 

 

فردای روزی که از حموم در اومد! حولشو دید و تنش کرد و دوباره حموم حموم کرد!!!! 

 

پسر نازم در حال شونه کردن تابش! 

 

رادین وقتی شب ساعت 1 خوابش نبرده در حال چیپس و ماست موسیر!!!! 

 

ای جوووووووووووونم 

 

 

عسلم نازمممممممم 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.