خاطرات رادین

خاطرات رادین

زندگی یعنی عشق... عشق یعنی همه وجود من و همسر..... همه وجودمون یعنی رادین
خاطرات رادین

خاطرات رادین

زندگی یعنی عشق... عشق یعنی همه وجود من و همسر..... همه وجودمون یعنی رادین

نی نی دون 32

و اما عکسای پسرک زیبای من :)

ثنای نازم و پسرک ... شب 31 شهریور..... تولد نبود مراسم اول مهر بود مثلا! اما قناد باشی اشتباهی نوشته تولدت مبارک

خاله فدای اون نگاه قشنگت بشه

رادین و ثنا دوتا عشقای من.... دم در مدرسه ثنا

رادین توو بغل عشقم ثنا..... کلاس اول.... مدرسه صدف 

رادین و ثنا .... (رادین از معلم ثنا خیلی تعجب کرده بود.... داشت نیگا میکرد ببینه چی میگه!!)

یه خنده مصنوعی برای نشون دادن دندونای زیباش!

رادین رو در حال ارتکاب جرم گرفتم!!! شلوارک منو یواشکی برداشته بود و پوشیده بود!!!! 

رادین و بابا و هندونه عشق رادین!!!(بابایی زحمت کشیده بود جای دهن برای رادین برش زده بود رووی هندونه)

اینم از یه زاویه دیگه.... 

چیه؟؟؟؟ میخوای مامان؟؟؟؟

شمم درد!....(شکمم درد گرفت!) دوی شد....(قوی شدم!)

رادین و آرد بازی..... آموزش نرمی و صافی..... سرگرمی خوبی بود.... اما بعدش نع!

آموزش الک کردن آرد..... 

نقاشی کشید و خیلی هم خوشش اومد

ماشین بازی کرد و برای خودش جاده درست کرد

فدای خنده نازت بشم

ماشین بازی فایده نداشت.... جفت پا برم تووش!

واستم که بهتر تره!

حالا برف بیاد!.... یوهوووووووووووووووووووووووووووو

رادین و عروسکش سیمین!!!( اسمی هستش که خودش انتخاب کرده)

اولین شکلی که رادین با این اشکال درست کرد

بعدیش(اصرار داشت که حتما عکس بگیرم!) ساعت دوازده شب بود!

مامان اینبری...(اینوری عکس بنداز!)

یه روز قشنگ پاییزی توو حیاط کوچولومون

رادین دوچرخه سوار ماهر

مرد کوچولوی من.... عاشقتم

گل خوشبوی زندگیمون دوست دارم

یه دور خیلی خوشگل از پسرک ماهم

رادین - پل خواجو - در حال قایم موشک!

رادین .... عمارت زیبای چهل ستون

گاهی ابری

گاهی آروم..... عمارت چهل ستون!(تووو دستشم شامپوی هتل هستش:) )

در حال نشون دادن ماهی بزرگ

بییم شنا ؟؟ هان ؟؟؟ (بریم شنا کنیم؟؟؟ هان؟؟ )

خوشتیپ مامان! همچنان با حسرت داشت استخر رو نیگا میکرد!

رادین و شامپوووو

ماهک من کی قدت از اون ستونه هم بلند تر میشه فدات شم؟؟؟؟

رادین در حال رووندن کالسکه ! و البته گریه فراووان برای سریع رووندنش!

رادین و بابا جونی پشت عمارت منارجنبان! (پسرک است دیگر! وانستاد ازش یه عکس درست حسابی بگیریم!)

رادین.... باغ پرندگان... اصفهان

رادین و مسابقه دو با دوست جدیدش!

رادین و دوست جدیدترش!

رادین.... در کوچه باغ های اصفهان!

رادین و بابایی خوشتیپ - کلیسای وانک --- حیاط بسیار بسیار زیباش و آرامش بی نظیرش

رادین و اندازه گیری قد توسط کالسکه!... کلیسای وانک(با اون آقا همش با هم یه جا بودیم!)

رادین.... بلوار ؟ ... (یه بلواری بود که میخورد به هشت بهشت زیبا.....)

پسرک و نگاه کردن به بازی های کودکانه.... البته بیشتر فضولی بود تا نیگا کردن! فکر میکرد اونا چیکار میکنن!!!

رادین.... حوض پشتی خانه بروجردی ها.... کاشان گرم!

رادین در قسمت اندرونی فکر میکنم!(زیر کوزه!) 

رادین در حال برگشت !(از اون همه محیط قشنگ پسرک یه عکس درست حسابی نداره!) همش گوشه و کنار !

رادین و مامانی  و ژست های مثل هم!... خانه طباطبایی(خانه که چه عرض کنم! قصر!)

رادین و پنجره های بسیار ناز خانه طباطبایی ها! البته قصر طباطبایی! ... اتاق تابستانه

رادین در نمای دیگر!(بچم فهمیده بود کجا واسته!!!)... باز از اون عمارت قشنگ رادین عکسای این طوری فقط داره!

شاه شاهان رادین شاه! در حال آمدن به پایین!

ماه قشنگم... امیدوارم همه درها برات باز باشه نازنینم

باغ زیبای فین و البته خنک!... و پسرک ماه من که همش خواب بود!(کنار حمام ترسناک قاجار)

رادین بلای من.... و یه تخت خیلی شلوغ بعد از یه مسافرت توووووووووووپ



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.