خاطرات رادین

خاطرات رادین

زندگی یعنی عشق... عشق یعنی همه وجود من و همسر..... همه وجودمون یعنی رادین
خاطرات رادین

خاطرات رادین

زندگی یعنی عشق... عشق یعنی همه وجود من و همسر..... همه وجودمون یعنی رادین

نی نی دون 35

به نام خدا

پسرک زیبای من

فرشته ناز من... الان که دارم برات مینویسم توو خواب ناز هستی و خونه آقاجون اینا هستیم

با بغض خوابیدی و منم بغض کردم......

احساس میکنم سرما خوردی .... بمیرم ایشاالله ..... دوس دارم بگیرم توو بغلم و کلی گریه کنم.....

دلم میسوزه وقتی مریض میشی.... دلم کباب میشه

طاقت ندارم...... کاش که من بمیرم و تو رو مریض نبینم.......

عشق کوچولوی من..... عاشقتم.......... دیووونه وار عاشقتم

دوس دارم که اصلا اصلا مریض نشی..... مامان بمیره برات کوچولوی زیبای من

طاقت ندارم یه ذره اشکاتو ببینم

قبل خواب میخواستم پوشکت کنم و بریم خونمون.... اما انقد گریه کردی و جیغ زدی که از کارم کلی پشیمون شدم.....

بمیرم عشق نازم.... عزیزم..... پسر زیبای من.... فرشته ماه من.... قند عسل من..... رادین نفس من...... با بغض رفتی بغل آقاجون و بعدش گرفتی خوابیدی...... بابا هم گفتش بمونید.....

دلم کباب میشه برات نفسم

عمر من...... جگر گوشه من..... رادیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنم

من دیوونه وار عاشقتم

کاش که وقتی صبح بیدار میشیم تو کاملا خوب شده باشی و من مریض مریض باشم......

کاشــــــــــــــــــــــــــــ


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.